- آنکه دنبال برگزاری کنسرت خیابانی است یا آن کسی که ترکیدگی لولهی آب محلهای را تعمیر میکند یا مکانیزمی که آشغال یک شهر را جمعآوری میکند، عمل به وظیفهی شخصی خود مینماید.
- مشکل گروهی هستند که این وظایف اشخاص در قبال حق طبیعی جامعه را ، تبدیل به یک معظل اجتماعی و حتی ملی میکنند.
- چنین فرآیندی نتیجهفهم نادرست، چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی یا ملی است، که ریشه در ناتوانی تشخیصِ اولویتها دارد.
- فردی که در زندگی شخصی خود به جای تمرکز بر مهارتآموزی، برنامهریزی مالی یا ایجاد ثبات شغلی، بیشتر وقت و سرمایهی خود را صرف سرگرمیهای زودگذر میکند، معمولاً در بلندمدت با عقبماندگی و حسرت مواجه میشود.
- این مسئله در مقیاس بزرگتر و در عرصهی مدیریت یا سیاست نیز خود را نشان میدهد؛ جایی که بیتوجهی به اولویتهای اساسی میتواند آیندهی یک جامعه را تحتالشعاع قرار دهد.
- در سیاست داخلی، زمانی که تمرکز اصلی بر موضوعات حاشیهای یا رقابتهای جناحی است، مسائل بنیادی همچون رشد اقتصادی، بهبود آموزش، عدالت اجتماعی یا توسعهی زیرساختی نیز به حاشیه رانده میشود.
- چنین روندی سبب میشود منابع محدود جامعه به جای آنکه صرف اهداف پایدار و اثرگذار شود، در مسیرهایی مصرف گردد که بیشتر جنبهی نمایشی یا مقطعی دارند. در نتیجه، بحرانها تکرار میشوند و کشور فرصتهای بزرگ خود را از دست میدهد.
- نمونهای روشن از این وضعیت را میتوان در عرصهی روابط منطقهای و سیاست خارجی مشاهده کرد. در شرایطی که بسیاری از کشورهای همسایه با وجود مشکلات امنیتی، مسیرهای دشوار کوهستانی و هزینههای سنگین، توانستهاند خود را به بخشی از کریدورهای ترانزیتی جهانی بدل کنند، ما به جای تمرکز بر چنین فرصتهای تاریخی، درگیر مناقشات داخلی کماهمیت هستیم.
- برای مثال، بحثها و اختلافات فرسایشی بر سر برگزاری یک کنسرت خیابانی که یک حق طبیعی و غیر قابل چانه زنی است یا موضوعاتی مشابه مانند تحمیل حجاب، یا حتی لجبازی با حاکمیت و برهنگی، در مقایسه با منافعی که از تبدیلشدن به شاهراه ترانزیتی منطقه حاصل میشود، مصداق آشکار جابهجایی اولویتهاست.
- جامعه هم مثل مسئولانش یا در راستای خواست آنها به غفلت از این موضوعات تن میدهد و وارد بازی آنها میشود تا آنچه فراموش شود کاهش وزن ژئوپلیتیکی کشور در معادلات آینده باشد.
- اما راهکار چیست؟ برای اینکه به اولویت اصلی بپردازیم و از این بازی رها بشویم آیا باید مدام به اولویتهای احمقانهی گروهی اقلیت تن دهیم و آن را برآوره سازیم تا شاید سر عقل بیایند؟
- عمدهترین و اساسیترین ماموریت تندر روهای کشور همین تغییر اولویتها با اعمال دیکتاتوری اقلیت بر اساس عقاید پوچ و مهملی است که پوستین دین را وارونه به تن کرده است .
- ماموریت سیاستگذاری خردمندانه به معنای توانایی سنجش همزمان «اهمیت» و «فوریت» مسائل همیشه با چالش فرومایگانی مواجه میشوند که درگیری اصلی را به بود و نبود شادی، بود و نبود اجبار در زندگی فردی ، بود یا نبود حقوق اساسی و طبیعی تنزل داده اند.
- این امر موجب شده است مدیران یا دولتمردان نیز منابع محدود خود را صرف موضوعات کماثر کنند، همانند فردی که هنگام آتشسوزی خانهاش مشغول ایجاد صلح بین اعضای خانوادهش باشد که درگیر بحث و جدال در مورد اولویت خاموش کردن یک بخش از خانه باشد.
- در مقابل، توجه به مسائل راهبردی – مانند بهرهگیری از موقعیت جغرافیایی، ارتقای زیرساختهای اقتصادی، بهبود نظام آموزشی و تقویت تعاملات منطقهای – میتواند آیندهای پایدارتر و مطمئنتر را تضمین کند.
- از آنجا که حقوق طبیعی همیشه با انساها همراه است به چالش کشیدن آنها توسط اقلیت خودخواه در طی سالها؛ اولویتها را حتی در سطح رهبری تنزل داده است و لذا یکبار برای همیشه باید این عمله های آگاه یا ناآگاه رقیبان و دشمنان خارجی ایران را از معادلات اولویت حذف نمود.
- حذف عناصر اقلیت تندرو از سطح اولویت، تنها از طریق مسلم دانستن حقوق طبیعی جامعهی ایران از طریق اعطای این حقوق است تا کشور درگیر این مناقشات سفارشی آنها نشود و اجرای این حقوق مسلّم تلقی شود.
- در نهایت، چه در زندگی فردی و چه در عرصهی سیاست، موفقیت از آنِ کسانی است که اولویتها را درست تشخیص دهند و با نگاهی بلندمدت تصمیم بگیرند. جامعهای که انرژی و سرمایهی خود را بر مسائل زیربنایی متمرکز کند، نهتنها از بحرانهای مکرر رهایی مییابد، بلکه فرصتهای بزرگ جهانی را نیز به سود خود به کار خواهد گرفت.
- https://www.instagram.com/jomhour_ir?utm_source=qr&igsh=MTdsaGxtb3M4anEwYw==