وارونگی حقیقت؛
🔘یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین پدیدهها در زندگی فردی و جمعی، آن است که زشتی در لباس زیبایی ظاهر شود و مردم باطل را با حلاوت حق برگزینند.
🔘این امر تنها یک خطای ساده در تشخیص نیست، بلکه فرایندی چندلایه و عمیق است که ریشههای روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و حتی دینی دارد.
🔘 جامعهای که چشم و گوش بسته در برابر این جابهجایی ارزشها منفعل باشد، دیر یا زود هویت اخلاقی و انسانی خود را از دست میدهد.
🔘در سطح روانشناسی، این پدیده با مفاهیمی چون عقلانیسازی (Rationalization) و گسست اخلاقی (Moral Disengagement) توضیح داده میشود. انسانها برای فرار از عذاب وجدان یا نگاه انتقادی دیگران، اعمال ناپسند خود را با دلایلی بهظاهر منطقی توجیه میکنند.
🔘دزدی، به “هوشمندی اقتصادی” بدل میشود؛ خشونت به “دفاع از امنیت” تفسیر میگردد و فریب به عنوان “هنر ارتباطی” عرضه میشود.
🔘بندورا، روانشناس بزرگ، توضیح میدهد که فرد تنها زمانی قادر است اعمال ضد اخلاقی انجام دهد که بتواند حس مسئولیت خود را خاموش کند؛ یکی از ابزارهای این خاموشسازی همان برچسب زدن مثبت بر کنش منفی است.
🔘در سطح جامعه زیز اگر متهم به طرفداری از سوسیالیزم نشویم، این فریب ابعاد گستردهتری مییابد. رسانهها و ارتش سایبری صاحبان قدرت از طریق چارچوببندی (Framing) و حتی گسلایتینگ (Gaslighting) واقعیت را در قالبی تازه بازتعریف میکنند. فساد ساختاری به “نوآوری اقتصادی” بدل میشود و جنگ و خشونت به “ماموریت صلحآفرین”.
🔘 جامعهشناسی انتقادی این وضعیت را با مفهوم آگاهی کاذب (False Consciousness) توضیح میدهد: حالتی که در آن تودهها به جای درک حقیقت، روایت و ایدئولوژی طبقه حاکم را میپذیرند و آن را طبیعی میانگارند. بدین ترتیب، آنچه به زیان مردم است، در ذهنشان به عنوان خیر و صلاح جلوه میکند.
🔘اقتصاد رفتاری نیز پردهای دیگر از این وارونگی را آشکار میسازد. مطالعات نشان دادهاند که تصمیمهای مردم به شدت تحت تأثیر سوگیریهای شناختی قرار دارد. اثر چارچوببندی نشان میدهد که یک سیاست اقتصادی اگر با کلماتی مثبت معرفی شود، بیشتر پذیرفته میشود، حتی اگر ماهیتش زیانبار باشد.
🔘معماری انتخاب (Choice Architecture) و تلنگر (Nudging) دو شیوه ای که در اقتصاد رفتاری نشان میدهند چگونه میتوان با طراحی محیط تصمیمگیری، مردم را ناخودآگاه به سمت انتخابی سوق داد که به سود قدرتمندان است.
🔘افزون بر این، پدیدههایی چون مجوز اخلاقی (Moral Licensing) ـ جایی که یک عمل کوچک خیرخواهانه، مجوزی برای اعمال بزرگ ناپسند فراهم میآورد ـ و سوگیری وضع موجود (Status Quo Bias)، یعنی عادت به پذیرش شرایط ولو ناعادلانه، به زشتیها مشروعیت ظاهری میبخشند.
🔘اما شاید ژرفترین و پرمعناترین نمونهی این پدیده را بتوان در متون دینی یافت؛ داستان گوساله سامری است که سعید جلیلی سعی در انحراف معنای آن داشت. قومی که تازه از چنگال فرعون آزاد شده بودند و پیامبری چون موسی را در میان داشتند، با تبلیغات سامری به پرستش گوسالهی زرین روی آوردند. آنچه ذاتاً باطل بود، در نظرشان حق جلوه کرد.
🔘 این وارونگی ارزشها دقیقاً همان مکانیزمهایی است که در روانشناسی و جامعهشناسی شرح داده میشود: عقلانیسازی: (“این خدای شما و خدای موسی و منجی شما است.”)، چارچوببندی و اثر گلهای در اقتصاد رفتاری (پیوستن تودهها به آنچه اکثریت میل ناگهانی می کند). قرآن این ماجرا را هشداری میداند برای همه اعصار که انسان همیشه در معرض آن است که حقیقت را وارونه ببیند و زیبایی را با زشتی جابجا بگیرد.
🔘از این رو، میتوان گفت که جابهجایی خوب و بد نه صرفاً یک لغزش فردی، بلکه خطری تمدنی است. جامعهای که ابزار تشخیص درست از نادرست را از دست بدهد، گرفتار وارونگی ارزشها میشود و راه سقوط را میپیماید. سقوطی طولانی که سقوط را هم فراموش میکنند.
* گزارش از ورود بابک زنجانی به اقتصاد ایران:
- رود بابک زنجانی به اقتصاد ایران بر اساس روایت خودش از زمان سربازی او بوده که مدعی است راننده مرحوم نوربخش رئیس بانک مرکزی (1373 – 1382) بوده است. نزدیکان نوربخش این ادعا را تکذیب کرده اند.
- اما در درجة نخست از اعضای کارگزاران سازندگی بعید است که رانندهی خود را از میان سرباز وظیفه ها انتخاب کنند. در ثانی از آنجا که هیچ تحصیلات معتبر دانشگاهی برای زنجانی در دادگاه ثبت نشده است و با توجه به زمان سربازی او، تحصیلاتش نمیتوانسته بیش از دیپلم باشد و بعید است مرحوم نوربخش به عنوان یک تکنوکرات، فروش ارز در بازار آزاد را به چنین شخصی واگذار کرده باشد.
- اما آنچه مسلم است دورهی احمدینژاد دورهی درخشان صعود زنجانی با دلارهای نفتی بود. به حدی این دست و دلبازی غیر معمول بود که در برخی شایعات اثبات نشده رحیم مشائی را حامی اصلی او جلو دادند.
- معقولتر اما به نظر میرسد که بر سر سودهای کلان دور زدن تحریم نفتی بین جناح مختلف سیاسی و سازمانهای اقتصادی وابسته به نیروهای نظامی رقابت جدی درگرفته باشدو بابک زنجانی به عنوان کارگزار یکی از بخشها به ایفای نقش مشغول باشد.
- در هر حال دوران روحانی معلوم شد که زنجانی قریب به سه میلیارد دلار وجه ارزی حاصل از فروش نفت را به داخل کشور باز نگردانده است و شایعاتی تایید نشده از یک فایل صوتی منتسب به مرحوم هاشمی رفسنجانی مجوز افشای آن را به او منتسب میکند.
- ورود قوهی قضائیه به ماجرا، زنجانی را تا مجازات فساد فی الارض و اعدام پیش برد اما حجم اموال گروگان گرفته شده فرصتی برای عودت این اموال را فراهم آورد.
- بعدها رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد که نیکلهایی به ارزش نزدیک به ۱.۷ میلیارد دلار از بابک زنجانی تحویل این نهاد شدهاند و در صندوق بانک مرکزی نگهداری میشوند و ظاهرا توافق شده است که خود زنجانی این نیکلها را بفروشد و بدهیاش را تسویه کند، اما شایعاتی نیز در خصوص تقلبی بودنآنها و ابهام در ارزش نیکلها مطرح شد که پاسخ شفافی در این زمینه ارائه نشد.
- سخنگوی قوه قضائیه نیز توضیح داد که با دستور رئیس قوه، اموال معرفیشده از خارج کشور به داخل منتقل شده و در کارگروهی متشکل از نمایندگان دستگاه قضائی، دولت و بانک مرکزی مورد بررسی دقیق قرار گرفت.
- این کارگروه، اصالت، صحت، حجم و ارزش این اموال را تأیید کرده و بخشی از این اموال به بانک مرکزی تحویل شده است. وجود اسناد رسمی نیز تأیید شده است.
- اما رمز نجات بابک و تغییر ماهیت او در گزارشی است که بر اساس آن، زنجانی توانسته حدود ۱۵ میلیون دلار از بدهی خود را با استفاده از رمزارز تتر تسویه کند. پیشنهاد تهاتر بدهی با رمزارز شخصی خود بابک زنجانی(USDZ) توسط بانک مرکزی رد شد. ولی به اجازه داده شد ابتدا تبدیل به تتر کند تا بتواند بدهی را تسویه نماید.
- در این اثناء تغییرات قیمتهای ارزهای مختلف بخت و اقبال تیره و تاربابک زنجانی را روشن نمود . آخرین گزارشها نشان میداد که او هنوز بدهیای معادل ۱.۸ میلیارد دلار داشته است که تاکنون تنها مبلغ اندکی (۱۵ میلیون دلار) از آن پرداخت شده است.
- گروگان با اهمیتی که هنوز هم میتواند به عنوان سپر بلای جان بابک زنجانی عمل کند و او را در موضعی قرار دهد که مانند یک کشور بیگانه نحوهی تسویه حساب را خودش مشخص کند!
- گفته میشود بدهیهای او بر اساس مبلغ ریالی ارز در زمان فروش نفت محاسبه و از سوی او پرداخت میشود که روشن است با این تغییرات نجومی قیمت ارز او علاوه بر تسویه میتواند مازاد قابل توجهی را به عنوان سرمایه شخصی قلمداد کند که راز بازی نقش منجی وابسته به آن است.
- این درست که قوه قضائیه تأکید کرده است تشخیص نهایی موثق بودن تسویه، صرفاً بر عهده مرجع قضائی صادرکننده حکم است و سایر نهادها (مثل وزارت نفت) صرفا حق اظهار نظر دارند، اما در بارهی نحوه تسویه چیزی معلوم نیست.