امنیتی کردن موضوعات، عمل ضد امنیتی

🔘صدور بیانیه و اعلام موضع در قبال مسائل مختلف، وظیفه و مسئولیتی ذاتی احزابی است که خود را مدعی برنامه‌ریزی برای اداره کشور می‌دانند.

 

🔘 اما زمانی که این فعالیت‌ها با عینک امنیتی نگریسته شود، آنچه می‌تواند به مثابه پلی ارتباطی میان جامعه و حاکمیت عمل کند، با بی‌تدبیری به مانعی سنگین و بازدارنده بدل می‌گردد.

 

🔘هنگامی که نگاه امنیتی پا را از حیطه نهادها و بیانیه‌های حزبی فراتر نهاده و مظنونانه بر عرصه‌های اجتماعی سایه افکند، نه تنها در یک تناقض آشکار بر ضد هدف اصلی خود عمل می‌کند، بلکه آرامش روانی جامعه را نیز مخدوش می‌سازد.

 

🔘در چنین شرایطی، پدیده‌های طبیعی اجتماعی و سیاسی، به جای آنکه سپری برای صیانت از ثبات عمومی باشند، به عاملی برای انباشت نارضایتی پنهان و تشدید بحران تبدیل می‌شوند.

 

🔘پرسشی ساده یا مطالبه‌ای اقتصادی، اگر در قاب تهدید بازتعریف شود، ناگزیر به مسیر کنترل، محدودسازی و قهر کشانده می‌شود، در حالی که می‌توانست با گفت‌وگو و تدبیر در سطحی عادی و قابل مدیریت باقی بماند.

 

🔘این رویکرد، ظرفیت‌های اجتماعی برای حل بحران‌ها را از کار می‌اندازد. رسانه‌ها، نهادهای مدنی و مجاری قانونی که می‌توانند واسطه‌ای میان جامعه و حاکمیت باشند، با انگ‌های پیشینی و برچسب‌های کیفری به حاشیه رانده می‌شوند و جای خود را به نهادهای سخت‌افزاری می‌دهند.

 

🔘 مبهم بودن تعاریف جرم و اختیار گسترده نهادهای تعریف‌کننده، به چرخه‌ای معیوب و بازتولیدکننده نگاه امنیتی می‌انجامد؛ چرخه‌ای که هر مصداق دلخواهی را می‌تواند در دایره جرم جای دهد یا از آن خارج سازد.

 

🔘 پیامد این رویکرد، چیزی جز فرسایش اعتماد عمومی و افزایش فاصله میان مردم و ساخت قدرت نخواهد بود؛ فاصله‌ای که هزینه‌های سیاسی و اجتماعی سنگینی بر کشور تحمیل می‌کند.

 

🔘مشکل بنیادی در اینجاست که نگاه امنیتی هر مسئله‌ای را در هیئت تهدیدی پنهان یا دشمنی سازمان‌یافته بازمی‌شناسد. حتی نقد مشفقانه یا مطالبه‌ای اصلاحی نیز زیر ذره‌بین سوءظن قرار می‌گیرد.

 

🔘این وضعیت، آزادی بیان و امکان اصلاح را محدود ساخته و نارضایتی‌ها را به زیر پوست جامعه می‌راند؛ نارضایتی‌هایی که انباشته و سرانجام به شکلی انفجاری سر برمی‌آورند.

 

🔘اینچنین نگاهی که در ظاهر برای حفظ امنیت اتخاذ می‌شود، عملاً بذر بی‌ثباتی و بحران‌های آتی را در خاک جامعه می‌پراکند و نگاه امنیتی به نتایج ضدامنیت منتج می شود .

 

🔘امنیت پایدار تنها در سایه اقتدار پلیسی به دست نمی‌آید، بلکه در گروی «احساس امنیت» در میان مردم است؛ آن‌گاه که شهروندان باور کنند صدایشان شنیده می‌شود، حقوقشان محترم است و مطالباتشان محل توجه قرار می‌گیرد.

 

🔘در چنین فضایی، مشروعیت سیاسی تقویت شده و تهدیدهای بیرونی نیز در محاسبات خود ناگزیر هزینه‌های بیشتری را برای هرگونه مداخله یا تغییر لحاظ می‌کنند. باید پذیرفت که در جان امروز ، اقتدار پلیسی نشانه‌ای از ضعف و فقدان محبوبیت تفسیر می‌شود نه دلیل قدرت.

 

🔘از این رو، سیاست‌ورزی خردمندانه اقتضا می‌کند به جای امنیتی‌سازی مسائل، آن‌ها در ساحت اجتماعی و سیاسی بررسی و مدیریت شوند. پذیرش نقد، تسهیل مشارکت مدنی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرهنگی و رسانه‌ای می‌تواند بسیاری از مسائل را در سطح طبیعی و معمول خود حل‌وفصل سازد.

 

🔘 آنگاه هر پرسش یا راهکار پیشنهادی، نه به بحران بلکه به فرصتی برای اصلاح و بازسازی بدل خواهد شد؛ حقیقتی که اهل فن و کارآزمودگان امنیتی آن را به خوبی می‌شناسند، اما آماتورهای ایدئولوژیک از درک آن عاجزند.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

http://rahemellat.com/?p=10365

ادمین سایت

ادمین سایت

تهران - پاسداران- مسجد جامع غدیر خم- هفتم غربی- 36

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.