🔘حذف صفر از پول ملی (که به آن ریدِنومینیشن یا Redenomination میگویند) موضوعی است که خیلی کشورها( حدود ٤٧ کشور با ٩٩ مدل مختلف) تجربه کردهاند و قرار نیست کشف جدیدی انجام گیرد و سردرگمی در این سطح برای چنین موضوعی غیرقابل دفاع است!
🔘 این کشورها به دو گروه عمده تقسیم می شوند. کشورهایی که با تغییرات مهم مثل تغیررژیم روبرو بودند. و دوم کشورهایی که سعی کردند با این کار ارزش پول ملی وابرگردانند.
🔘این سیاست بیشتر زمانی مطرح میشود که تورم بالا یا طولانیمدت باعث شود اسکناسها ارزش اسمی خیلی بزرگ اما قدرت خرید بسیار ناچیزی داشته باشند. اما باید توجه داشت که میزان تورم و سقوط ارزش پول ملی باید به حدی باشد که بتواند هزینه های چنین تغییر ی را توجیه کند.
🔘 باید توجه داشته باشیم که از ٤٧ مورد تجربه ي جهاني، در ٢١ مورد آن ظرف پنج سال تورم هزار درصدی رخ داده بود ـ و این در حالی است که کشور ما در ده سال گذشته میانگین تورمش حدود ٢٢ درصد بوده است.
🔘 برای مثال :
▪️ آذربایجان در ٢٠٠٦ با تورم چهارصد درصد روبرو شد.ترکیه (۲۰۰۵) با تورم ٥٤ درصد درسه دهه شش صفر از لیر را حذف کرد، اما در کنار کوچک کردن پول خود ، همزمان با اصلاحات اقتصادی و کنترل تورم توانست موفقیت نسبي کسب کند و لیر جدید ثبات نسبی پیدا کرد.
▪️برزیل (قرن ۲۰): چندین بار صفر حذف کرد (۱۹۴۲، ۱۹۶۷، ۱۹۸۶، ۱۹۸۹، ۱۹۹۳، ۱۹۹۴). تا زمانی که اصلاحات اقتصادی جدی (برنامه رئال در ۱۹۹۴) انجام نشد، تورم باز صفرها را برگرداند!!
▪️زیمبابوه: نمونه ی خوبی برای نداشتن ساختار اما تصمیم برای انجام کار است. چند بار صفر حذف کرد (۳ صفر در ۲۰۰۶، ۱۰ صفر در ۲۰۰۸، ۱۲ صفر در ۲۰۰۹)، اما چون ابرتورم ادامه داشت، ارز ملی عملاً از بین رفت.
▪️آرژانتین: بارها حذف صفر داشته، اما به دلیل تداوم سیاستهای ناپایدار مالی علیرغم کاپیتال مآبی محض آن هنوز هم با بیثباتی پولی روبهرو است.
▪️روسیه (۱۹۹۸): سه صفر از روبل حذف کرد؛ اما روسیه نیز با اصلاحات اقتصادی و توان ساختاری کنترل تورم، نسبتاً موفق بود.
🔘اهداف این طرح چیست؟
▪️ با حذف صفر محاسبات مالی سادهتر شده و حسابداری راحت تر می شود.
▪️ موجب کاهش حجم ارقام در سیستم بانکی و نرمافزارها خواهد شد.
▪️ ظاهری آبرومندتر برای پول ملی ایجاد می شود (روانی–اجتماعی)
▪️ هزینه های چاپ و حمل اسکناس های درشت کاهش می یابد .
▪️ معاملات روزمه سهولت می یابد و قیمتها کوتاهتر میشوند و خواندن و نوشتن ارقام راحتتر میشود.
▪️کارایی سیستم مالی و نرمافزاری بانکی، حسابداری و گزارشگری بیشتر و سادهتر میشوند.
▪️اثر روانی مثبت کوتاهمدت دارد و ممکن است اعتماد عمومی به پول کمی بیشتر شود.
🔘اثرات منفی یا محدودیتهای آن می تواند شامل موارد ذیل باشد :
▪️تورم درمان نمیشود: حذف صفر هیچ تأثیر مستقیمی بر تورم ندارد. اگر سیاست پولی و مالی درست نباشد، تورم ادامه پیدا میکند و صفرها دوباره برمیگردند.
▪️هزینه اجرای سنگینی دارد. تغییر اسکناسها، سکهها، نرمافزارها، تابلوهای قیمت و آموزش عمومی هزینهبر است و این هزینه باید با صرفه جویی در چاپ و محل و کنترل تورم با ابزارهای نظارتی دیگر برابری کند.
▪️سردرگمی اولیه از آفات دیگر آن است و مثل هر چیزی فرصت برای عده ای و تهدید برای عده ای دیگر را بوجود می آورد. مدتی طول میکشد تا مردم و کسبوکارها به واحد جدید عادت کنند.
▪️ اثرات تورمی در ذهن و روان مردم کم اهمیت ولی در عالم واقع بیشتر میشود برای مثال کسی که قبلا یک کیلو از محصولی را صد هزار تومان میفروخت ۲۰ هزارتومان گران فروشی برایش سختتر بود؛ اما در شرایط جدید ١٠ تومان باید بفروشد که فقط ۲ ریال گران تر کرده است!!
▪️چنانکه اگر کسی ١٠ میلیون تومان حقوق میگرفت در شرایط جدید هزار تومان حقوق دریافت خواهد کرد. آیا میتوان تضمین کرد همه ی اجناس و کالاها و گرانفروشی پیرامون آنها را در بعد روانی کنترل کرد؟
▪️ اگر این کار با اصلاحات ساختاری همراه نباشد، ظرف چند سال و در کوتاه مدت دوباره بیارزش شدن پول ملی رخ میدهد و بصورت سنرژیک این رخداد اثر منفی تر از تورم های قبل را برجا میگذارد!
🔘حذف صفر ابزار کمکی است نه درمان ریشهای. اگر در کنار آن سیاستهای ضدتورمی (کنترل نقدینگی، انضباط مالی، افزایش تولید) اجرا نشود، نمیتواند به ساماندهی پول ملی کمک کند .
🔘 آیا میزان اعتماد مردم به حاکميت در شرایط بحرانی کنونی به حدی است که چنین تغییری رخ دهد؟
https://www.instagram.com/invites/contact/?igsh=172r8zpzpt018&utm_content=gsb36ct